خانه ای که رویا در آن زندگی می کرد برای من یک خانه رویایی بود که آرزوی آن را داشتم.
یک حیاط وسیع در بدو ورود وخانه ای ویلایی و یک طبقه در پیش چشم نمایان بود. خانه ای که یک نیم طبقه جالب داشت و بالکنی که از ارتفاعی کوتاه رو به حیاط بود. اتاق دخترها در پشت بالکن بود. دخترها وقت بیدار می شدند می توانستند در را باز کنند و از هوای دلپذیر صبح لذت ببرند. سایر قسمت های خانه را بزرگ میدیدم.
بعد از ورود به خانه در روبروی خود یک پاسیو بزرگ و آراسته به گل و گیاهان طبیعی دیده می شد. نور و روشنایی تمام محیط خانه از آن سیراب می شد.
جز مهم خانه شان مادری بود که همیشه در خانه بود. به نظافت و پخت و پز مشغول بود به گل ها رسیدگی می کرد به محوطه سبز حیاط توجه داشت و خلاصه زندگی آنها گرمی خاصی داشت که من در آرزویش بودم. اما نداشتم.
آخرین دیدگاهها