سه شنبه صبح قرار بود که به همایش یک سازمان خیریه بروم. چند وقت قبل تماس گرفته بودند و دعوت نامه کتبی هم به منزل ارسال شده بود.
وقتی که به نزدیکی محل برگزاری رسیدم نگران بودم که دیر شده باشد. زیرا معمولا پیدا کردن جای پارک در وسط شهر آسان نیست. ولی به راحتی یک جای خالی یافتم. وقتی وارد ساختمان شدم پرسان پرسان به سالن همایش رسیدم. مثل مراسم قبلی برنامه ترکیبی از سخنرانی های تکراری و نمایش فیلم و اهدا جایزه بود. در پایان کمک های نقدی از طریق کارت خوان جمع آوری شد و مراسم به انتها رسید.
در بین مدعوین چهره آشنایی ندیدم. کنار دست یک خانم نشسته بودم.
یکی از بزرگان استان پشت تریبون قرار گرفت. از مقام زن و جایگاه زن در اسلام و در جامعه تعریف ها کرد. وقتی از کرامت زن ها گفت و اینکه در دانشگاه و در حوزه پژوهش چه نقش های موثری دارند، به این اشاره کرد که به خاطر این توصیه اسلامی همیشه زنان در اولویت هستند و رسیدگی به این قشر از دغدغه های مسئولین است. خانم دنیا دیده و عاقله زنی که کنار من نشسته بود در گوشم گفت. من سالهای سال است که در این حوزه فعالیت میکنم اما ندیده ام که زن ها و خواسته هایشان در اولویت باشد!
یاد آن آیه قرآن افتادم که می پرسد چرا چیزی می گویید که به آن عامل نیستید؟
آخرین دیدگاهها