خواب نوشت سه شنبه دوم اسفند هزارو چهارصدویک

خواب دیدم می خواهم وضو بگیرم. شیر آب در محوطه ای شبیه یک باغ بود. ارتفاع شیر آب کمی بیشتر از حالت معمول بود . زیر جریان آب یک گلدان مربعی شکل قهوه ای قرار داده بودند و یک گیاه خار دار و بزرگ در آن کاشته شده بود. هر کس می خواست دست هایش را بشوید و یا اینکه مثل من وضو بگیرد باید آب اضافی در پای گلدان ریخته می شد. در درونم فکر می کردم که چه ابتکار خوبی را داشته اند که آب به هدر نرود. گیاه خار دار و شیر آب و یک خانم چادری که اصلا صورتش را نمی دیدم باعث شده بود که فضای اندکی برای وضو گرفتن باقی بماند . من دستهایم را به شکلی نگه می داشتم تا اینکه به خار ها نخورد و به آن خانم هم برخورد نکند. خانم به من گفت که وضوی تو اشتباه است. من در پاسخ گفتم خانم کمی عقب بروید و کمی به من هم فضا بدهید تا ببینید که درست وضو می گیرم. او تکرار کردن وضوی تو اشتباه است.خاک گلدان به نظرم خشک و بی آب می رسید. اجازه دادم کمی آب بیشتر به گلدان جاری شود.

سپس خودم را در محوطه یک انباری دیدم که مشغول مرتب کردن وسایل در آن بودم. یک تخته مسطح بزرگ با پوششی پلاستیکی آبی رنگ را با زحمت بلند کردم و به ستونی که نزدیک من بود تکیه دادم. همچنین وسایل دیگر را طوری جابجا کردم که فضای بیشتری برای قرار دادن فراهم بشود. همزمان داشتم با کسی حرف میزدم . صدایش را می شنیدم اما گنگ و منگ بودم و از محتوای حرف های او چیزی  درک نمی کردم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *