مگر شما کارهایتان را تمام کرده اید!

چندین سال پیش در چنین روزهایی با هدف نظارت بر عملکرد کارکنان و اجرای دستورالعمل های ایمنی به بخش های درمانی می رفتم.  هر بخش دارای وسایل ابزار ها یا دستگاه هایی بود که باید طبق مقررات در فواصل مشخصی نظافت شده و روکش کشیده می‌شد. در یکی از بخش ها به نظر می‌رسید روکش های وسایل به موقع عوض نمیشود هر بار که ایرادی می گرفتم، با توجیهاتی از سوی مسئول و خدمه بخش مواجه می شدم که از نظر من قانع کننده نبود.

بنابراین یک روز دور از چشم مسئول بخش، با خودکار روی چند تا از کاورهای پارچه‌ای یکبار مصرف تاریخ را نوشتم.

بعد از یک هفته به طور خصوصی آن را به مسئول بخش نشان داده و ثابت کردم که روکشی که تاکنون باید هفت بار عوض شده بود، همچنان باقی مانده است.

او مقاومتی نکرد، در وضعیتی قرار گرفته بود که  مجبور به پذیرفتن بود. گفت که این کار را به خدمات سپرده اما نظارتی بر عملکرد او نداشته است. خدمه هم وظیفه‌اش را انجام نداده است. برای رهایی از بن‌بستی که قرار گرفته بود، گفت آخر شما چطور با این همه کار، به چنین موضوعاتی رسیدگی می‌کنید؟ مگر کارهای خودتان را تمام کرده اید؟؟

من بازهم در مقابل یک جهالت عجیب  و غریب گیر کردم و رهایی نداشتم.

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *