کارکنان مولتی پتانسیل

در خبرها شنیدم بازنشسته شده اید. دوران خدمت کارمندی شما در حالی به پایان رسید که حدود ده سال آن،  در یک واحد همکار بودیم.مطمئن هستم با آن نزاکت و ادب درونی که داشتید با عزت و افتخار پا به دنیای بازنشستگی گذاشتید.به خاطر دارم شما در دو حیطه مهارت داشتید. در یک حیطه استخدام شده و به کار رسمی اشتغال یافته بودید. همزمان در پرورش استعداد اصلی و مورد علاقه تان تلاش می کردید. دانش و مهارت – نه مدرک تحصیلی – شما را به دنیای جدیدی راهنمایی کرد و برای فعالیت در  حیطه دوم محل کار  شما را  تغییر دادند.  تمام سعی و اهتمام خود را  به علاقه تان متمرکز کردید. در این کار استعداد شگفت انگیزی به منصه ظهور رسید، تا جایی که بار دیگر محل کار شما به ستاد و کانون اصلی سازمان تغییر یافت. به عبارت دیگر در بالاترین مقام مهارت خود در  سازمان قرارداده شدید.خصوصیت ویژه شما این بود که به ضرورت ها و باید های شغل و کارتان نه نمی گفتید. هر کاری که ناممکن  به نظر می‌رسید  بدون مقاومت میپذیرفتند و می گفتید  فرصتی می خواهید تا ببینید چه می توان کرد. به یاد ندارم کاری را به شما سپرده باشم و تمام یا درصدی از همان کار انجام نشده باشد.حتی زمانی که شما در راس کار بودید، به نظر می رسید بدون قدرت نمایی و فارغ از سوء استفاده هایی که می توانستید داشته باشید به کارتان ادامه دادید. مثل همه آنهایی که درست کار بودند، شما هم بحران های مربوط به حسادت و کینه توزی های عملی و رفتاری همکارانتان را از سر گذرانده اید. بارها عرصه‌  را بر شما تنگ کردند و با آبروی حرفه ای  شما بازی کردند و همه اینها به انتها رسید. انسان هایی چون شما کم هستند. بنابراین با این نوشتار در حد خودم از شما قدردانی می کنم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *