آیا دیده اید در بین اعضای خانواده یا فامیل به بهانه یک اتفاق یا تجربه چیزی ضرب المثل میشود.
ضرب المثلی کوچک که افراد معدودی که با آن ماجرا مرتبط هستند، آن را می فهمند. ضرب المثل رایج در خانواده ما این است: 《آقای (الف) دارد ماشین می شوید!》.
مصداق آن به شرح زیر است: ما در یک کوچه بن بست با چند خانواده از جمله آقای (الف) زندگی می کردیم. آقای (الف) مردی کارمند، شرافتمند و تقریباً بی دست و پا بود. او سه پسر داشت و همسری که به واسطه این صفت او، خیلی زرنگ و کاربلد شده بودند.
وقتی که از او خواسته میشد ماشین پیکان استیشن را در حیاط خانه بشوید، قبول میکرد. اما چگونه؟
وسط حیاط می ایستاد و با صدای بلند به هرکس دستوری میداد، طوری که صدایش تا خانه های مجاور می آمد. به یکی میگفت شلنگ آب را بیاورد، وصل کند و آب را باز کند. به دیگری میگفت برود و برس مخصوص شستن ماشین، سطل آب و شوینده را آورده و دم دستش بگذارد. بعد از دیگری می خواست که دستمال ها را بیاورد تا برای خشک کردن از آنها استفاده شود. کل کاری که میکرد این بود که با وسایل آماده و در دسترس، دستی به سر و روی ماشین بکشد. بقیه کارها بر عهده همسر و فرزندانش بود. حال، ما وقتی که می خواهیم به کسی بفهمانیم که باید کارهایش و مسئولیت هایش را خودش انجام بدهد و به گردن این و آن نیندازد می گوییم…. آقای (الف) دارد ماشین می شوید!
به اشتراک بگذارید
آخرین دیدگاهها