شنونده عاقل

خیلی‌ها می‌گویند درد دل نکنید و از آن بپرهیزید. توجیه شان این است که دردهای شما برای دیگران به اندازه سردردشان، اهمیتی ندارد. شاید از دردهای شما خوشحال هم بشوند.
به نظرم شاید درد دل کردن بالنفسه بد نباشد. خوب است که آدم حرف دلش را به زبان بیاورد. هم سبک می‌شود و هم با تجزیه و تحلیل شخصی راهی را می یابد.
مشکل و تهدید اصلی یافتن یک “شنونده عاقل” است.
اگر طرف درد دل یک گوش شنوا و یک رفیقِ شفیقِ همدل باشد، فقط گوش می کند. گاهی سری تکان میدهد، حسی را درک می‌کند و از نگاهش می توان فهمید که متوجه عمق رنج شده است. گاهی همین کافیست که آدمی بشنود  که “حق با توست.”
احتمالاً دردها بعد از مطرح شدن قدرت شان را از دست میدهند. البته اگر شنونده رازدار باشد و آدمی نگران دهن لقی طرف مقابل نباشد.
گوش نسپردن به درد دل ها و دغدغه های کارکنان درست نیست. اگر مدیر درد دل ها را بشنود، می تواند به موقع از همکارانش حمایت کند. مشروط بر اینکه “شنونده عاقل” خودش باشد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *