سپاسگزاری

امروز در فضای مجازی و در محاورات روزمره از سپاسگزاری حرف های زیادی زده میشود. در مورد آن کتاب هایی نوشته شده است. سمینارها و وبینار های مختلفی هم به بحث در مورد آن پرداخته اند.

امروز سپاسگزاری آموزش داده می‌شود. مثلاً می‌گویند هر صبح پنج نعمت خود را بنویسید و بابت آن شکرگزاری کنید. یا شب که می خوابید از خدا سپاسگزاری کنید.

همه اینها خوب و کارساز هستند. ولی فکر می‌کنم که این همه ابعاد سپاسگزاری نباید باشد. انسان علاوه بر خدا باید از مخلوقاتش هم سپاسگزاری کند. هرچه باشد مردم ناموس خداوند هستند. مخالف سپاسگزاری حضرت حق نیستم ولی این را فقط بخشی از حقیقت سپاس‌گزاری میدانم.

قدر زحمات و قدر ارزش وجودی اطرافیان را باید درک کرد و در عمل و گفتار آن را نشان داد. اجرای چنین اصل ارزشمندی در بین انسان ها نیاز به عملی شدن دارد.

بیشترین تاکید بر زبان باز کردن و تشکر کردن از هم نوع می تواند باشد.

چه سودی دارد اگر در غیاب فرد از او به نیکی یاد کرد؟

چه سودی دارد اگر خدمتی را بفهمی و نتوانی به زبان بیاوری و بابت آن قدردانی کنی؟

چه سودی دارد اگر نخواهی در جمع از یکی به خاطر خدمتی که کرده قدردانی بکنی؟

اگر بدانیم تاثیر قدردانی کردن ما از دیگران چه شادی عمیقی در دل آنها جاری می‌کند و تشویقشان می‌کند که به نیکی ادامه بدهند، آن گاه به حقیقت شکرگزاری پی خواهیم برد.

به نظرم سپاسگزاری متعادل درک و تشخیص کار هایی کوچک و روزمره است که باید به شکل معقولی از آنها قدردانی کرد. همین یک تشکر در جمع با ذکر علت کافی است.

صرف به زبان آوردن کلمات و عبارات قدردانی شبیه تعارف است. شبیه تملق به امید سود است. باید علت را درک کرد و همان را بیان کرد.

باید بفهمانیم چه چیزی را درک کرده و از آن تشکر می کنیم.

به نظرم تشکر باید با منطق و دلیل همراه باشد یعنی باید ذهن نقاط مثبت و قابل تقدیر طرف مقابل را جستجو کرده و چشم درون باز شده باشد. حتی اگر خسته باشیم، حتی اگر لزومی نبینیم ، حتی اگر متنفر هم باشیم، منطق، عرف، عقل و مصلحت ایجاب می کند که زبان بگشایم و تشکر کنیم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *