انسان های در مسابقه ای عظیم در حال رقابت هستند . نه مثل مسابقه های بین المللی ورزشی یا مسابقه های رقابتی هوش بلکه مسابقه وجدان و مسابقه رعایت حریم های اخلاقی و انسانی. این مسابقه در درون انسان ها در حال برگذاری است. نمود بیرونی و قابل رویت ندارد.
ممکن است کسانی را ببینید که در حال انجام کاری هستند. مثلا خدمت کردن به انسان های دیگر. اینها کسانی هستند که خودشان به خدمت کردن به دیگری مجبور می کنند. خیلی و قت ها آدم ها حال و حوصله رسیدگی به دیگران را ندارند. دوست دارند کارهای خودشان را پیش ببرند. در همین زمان بعضی ها در حال امداد و کمک کردن به دیگران هستند. اینها می توانند بر نفس سرکش خودشان تسلط یافته و کاری را انجام بدهند که درست است و در مرزهای اخلاق باید به آن عمل کرد. اینها میتوانند به خواهش های خودشان “نه” بگویند. می توانند برای رسیدن به هدف های خودشان دیگران را هم در نظر بگیرند. اینها میتوانند بدون اینکه هدف هایشان را از یاد ببرند، همزمان در خدمت دیگران هم باشند. به آنها کمک کنند و یاری رسان باشند. این توانایی است که در آینده بازده بسیار خوبی خواهد داشت.
در میدان مسابقه ای قرار دارند که کم مانده به خط پایان شن ها یی توی کفش شان این ور و آن ور می رود. اینها نمی توانند بنشینند و کفش شان راتمیز کنند. بلکه با تمام قوا و با تمام سختی هایی که تحمل می کنند به سوی خط پایان در حرکت هستند. چنین انسان هایی به خط پایان که برسند علاوه بر جایزه ظاهری یک جایزه باطنی هم برده اند و آن آفرین است که به خودشان می گویند. آدم باید کاری بکند که بتواند به درون خودش به عمیق ترین قسمت های “من” خودش یک آفرین جانانه بگوید. بدون اینکه کسی بداند. بدون اینکه خودش را گول بزند. بدون اینکه خودش به خودش دروغ بگوید.
چنین انسان هایی هستند که مسابقه واقعی را برده اند. یک برنده واقعی در درون خودش برنده است. با اینکه رنج می برد. شن ریزه های مزاحم را تحمل می کند. زخم هایش را تحمل میکند. اما ته دلش یک آفرین و یک تحسین و اقعی به خودش می گوید.
دنیا و کائنات به این چنین انسان هایی یک جایزه بی نظیر و ماندنی بدهکار است. هستی به چنین انسانی یک جایزه می دهد که همیشه ثمره اش را برداشت خواهد کرد. مثل همانی که در اصطلاح دینی باقیات الصالحات نامیده می شود.
هستی به انسان درستکار که در مرزهای اخلاق عمل کرده است. در مرزهای انسانیت مانده است و به حیوانیت و بی انصافی “نه” گفته است احترام می گذارد. احترامی که شاید همه قادر به درک آن نباشند. احترام به انسان در اینجا همان انسان آرمانی است که هدف پروردگار از خلقت او بوده است.
در بین ما هنوز هم انسان های بیشماری در مرزهای اخلاق و انسانیت گام بر می دارند. کسی از رشد و تعالی آنها خبر ندارد. چنین رشد و چنین دستاورد هایی فقط توسط خودشان قابل دیدن و قابل ارزیابی است.
در کل لذات معنوی و پاداش های روحانی در قالب های دیدنی و قابل رویت نیستند. اینها خاص هر کسی است. این خیلی هیجان انگیز است که پاداش ها و باز خورد های مثبت انسان ها در قالبی مخصوص خودشان و بسیار اختصاصی اعطا می شود.
مثلا فرض کنید که در یک مسابقه دو به برنده های اول تا سوم از اول تاریخ تا اکنون مدال های طلا و نقره و برنز می دهند . اما از اول خلقت به انسان های مقام آور مطابق نیازهایشان و مطابق تلاش شان خیلی بیشتر داده شده است. خیلی بهره های روحانی و معنوی برده اند. البته این ها نتایج کوتاه مدت کارهایی است که انسان ها انجام میدهند. نتایج دراز مدت هر خدمتی در جهانی دیگر که به آن اعتقاد داریم نمایان خواهد شد .
آخرین دیدگاهها