نامه ای به رئیس

تو اکنون در قدرت هستی در راس یک مجموعه بزرگ نیروی انسانی قرار داری . تو در موقعیتی هستی که خیلی ها به خودشان وعده داده بودند که روی آن صندلی با ابهت بنشینند. شاید درست به نظر نرسد، اما همین است که این صندلی را جالب کرده است. اینکه خیلی ها به دل خودشان وعده داده بودند آن را تصاحب کنند. حالا تو در مسند قدرت قرار گرفتی.

تا وقتی که ابلاغ ریاست تو معتبر است:

همه احترام تو را دارند.

گوش به فرمان هستند.

از تو تعریف می کنند.

تقدیر و تشویق است که به سوی تو روان می شود.

تملق و چاپلوسی هایی که خیلی واقعی به نظر می رسند، هر روز به راه است.

یک عالمه بادمجان دور قاب چین هست که برایت قربان صدقه بروند.

اما بدان که وقتی تو به هر دلیل، آن مقام و مسئولیت را نداشته باشی:

همین ها به سرعت چهره عوض خواهند کرد.

همه آنهایی که اکنون باورشان داری، پشت خواهند کرد.

بی تفاوت و سرد خواهند شد.

شاید جواب سلام را هم ندهند.

همه آنهایی که الان تا کمر خم می شوند و دولا راست می شوند تا با تو حرفی بزنند، تبدیل به آدم هایی خنثی و بی روح میشوند.

تو را خواهند دید، سلام و احوالپرسی خواهند کرد، اما نگاه شان، رفتارشان به کلی عوض خواهد شد.

به این آدم هایی که بیش از دیگران برایت تعارف تکه پارچه می کنند، خوب نگاه کن.

به خاطر بسپار که چه ها گفتند و چه ها برایت کردند.

همین رفتارهایی که نشان میدهند، را روزی باور نخواهی کرد.

باور نخواهی کرد اینها همان آدم ها هستند.

باور نخواهی کرد که اینها چه اندازه دنبال سود و منافع خودشان بوده اند.

در دنیای بعد از واگذاری قدرت به فرد دیگر:

افراد معدودی با تو صمیمی تر خواهند شد. یعنی انسانهایی که به خود تو ارزش قائل هستند. برایشان فرقی ندارد در قدرت باشی یا نباشی.

در خواهی یافت که برخی برای منافع شان در کنارت نبودند.

پس:

قدرشان را بشناس و حواست را جمع کن.

بدان که هر کسی روی صندلی داغ ریاست بنشیند همین وضع را خواهد داشت.

 

شاید فکر کنی همه این مطالب را می دانی، با این وجود فقط در عمل و در صحنه واقعی متوجه خواهی شد که

دانستن یک چیز است و حس کردن و تجربه کردن چیز دیگری است.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *