علم مهم است یا حلم شاید هم هر دو…

یک کارشناس جدید به جمع کارمندی ما اضافه شد. او دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته مدارک پزشکی بود. بعد از اتمام درس و تثبیت در محل کارش به عنوان مسئول واحد برگزیده شد. در انتخاب او اعضای شورای اداری توافق داشتند. من به عنوان مدیر خدمات پرستاری همینقدر در جریان بودم.

انگیزه قوی ، دانش روز و قدرت مدیریت را همزمان داشت و چندین هدف را در نظر داشته و برای تحقق آنها تلاش می کرد. به نظر می رسید و می‌خواست خیلی زود به نتایج بزرگ برسد. این امر با کارمندان به شدت مقاوم نسبت به تغییر نشدنی بود.

هر تحولی باید در بازه زمانی خودش اتفاق می افتاد به عبارت دیگر تغییرات به زمان طولانی تری نیاز داشت. او به دلیل عجله در رسیدن به وضعیت مطلوب، از سوی کارکنان واحدخودش پذیرفته نشد. به طور مرتب خبرهای علیه او به مسئولین و شورای اداری می‌رسید.

عجول  بودن و نداشتن مدارای بیشتر با کارمندان تمرکزش را کم می‌کرد. گاه گاه که تصمیمات اشتباه می گرفت و در برابرش می ایستادند دچار استرس و اضطراب بیشتری می شد.

از نظر من او یک نیروی مجرب برای ارتقا واحد بود. اما سیستم چنین استعدادهایی را بر نمی تابد. چنین افرادی با برچسب زورگو  از میدان کار بیرون می شوند. به جایش کسی را گذاشتند که علم نداشت اما حلم داشت و با همه راه می آمد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *