آخرین مدیر زن در بیمارستان ما

با خاتمه خدمت او در بیمارستان ما، پرونده آخرین زنی که مدیر بود بسته شد. بعد از او هیچ زنی در بیمارستان ما، مدیر پرستاری نشد.

همه کاندید های جدی و نیز انتخاب های بعد از او مرد بودند. در بعضی تغییرات اسم خانم هایی به عنوان افراد صلاحیت دار، مطرح شد ولی هیچکدام به مرحله ای نرسیدند که بتوان گفت رقیبی جدی در تصاحب مدیریت به حساب آیند. معمولا دو یا سه آقا مطرح بودند و از بین همان ها  یکی را برگزیدند.

مردانی که علی رغم شایستگی هایشان، به کار در دفتر پرستاری به صورت کاری با هزینه هنگفت روانی نگاه نکردند. بیشتر کارکنان بیمارستان خانم بودند. آنها نیازها و درد دل های خاصی دارند. زبان مشترکی بین خانم ها وجود دارد که بیشتر مردان از درک آن عاجز هستند. مردانی که با وجود داشتن اهداف و آرمان های بلند به دلیل هایی ساده ناموفق به نظر می رسیدند. شاید به این دلیل که در جای درستی نبودند.

چنین عواملی بود که او را زنی شاخص در تاریخچه بیمارستان کرد. با اینکه ضعف ها و کاستی هایی در کارش بود، اما مهارت گوش دادن و همدلی موجب شده بود که این ایرادات مورد اغماض قرار گیرد. قاطعیت همراه با صمیمت از استراتژی های رفتاریش بود.

او کسی بود که بعد از رفتنش متوجه شدیم :

چقدر بر کارش و جلب رضایت کارکنان تمرکز داشت.

چقدر وقت صرف رسیدگی به امورات دفتر پرستاری کرده بود.

چه شاخص های مناسبی طراحی کرده بود و با دقت آنها را می پایید.

چه تیم منسجمی ساخته بود که حتی بعد از رفتنش هم ساختار آن تا مدت ها بر پا ماند.

چه آدم متواضعی بود و از قدرتی که داشت سوء استفاده نکرد.

چه آدم دست پاکی بود که به جلب منافع مادی آلوده نشد و پس از خودش داستان حیف و میل در موردش به جا نماند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *